.. بدانید و آگاه باشید دیگر نخواهید توانست به امام ما جام زهر بنوشانید.‎


با ولایت تا شهادت

مقدمه
بی‌شک یکی از حساس‌ترین نقاط تعیین کننده در تاریخ پرفراز جمهوری اسلامی ایران، اعلام پذیرشِ قطعنامه از سوی بنیان‌گذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) می باشد. متنِ کلماتی که امام(ره) در این باره ایراد فرموده اند، از همان هنگام تا به امروز با اصطلاح ِ مشهور «نوشیدن جام زهر»، عجین و همراه گشته است به گونه ای که اذهان ایرانیانِ معاصر، به محض مواجه با این اصطلاح، «پذیرش قطعنامه» را تداعی می کند.

در خصوصِ این متنِ تاریخی و اثرساز، همیشه دو نکته برای نگارنده عجیب و مورد سؤال بوده است:

نکته‌ی نخست این که چرا هیچ گاه محققان و یا رسانه ها به این امر اشاره نمی کنند که مراد و مقصودِ حضرت امام (قدس سره) از استخدامِ این معنای ویژه و خاص چه بوده است؟ و چرا در میان هزاران واژه ای که امام(ره) می توانست برای ابراز ناخرسندیِ خود استخدام فرماید واژه های ِ به خصوصِ« جام زهرآلود» را برگزیده اند؟

آیا این معنا، اصطلاحی خودآفریده و ابتکاری ادبی از سوی امام بوده است و یا این که «جام زهر» پیشینه ای خاص و یا حکایاتی ویژه داشته است؟

آیا در این اصطلاح، تلمیحی نهفته است که ناظر به واقعه ای تاریخی و مسبوق به سوابقی معروف است که نزد اهل فن دارای معانی ویژه و روشن است؟

نکته‌ی دوم این که حضرت امام در متنِ کلماتِ خود،  در جای دیگر می فرمایند «از زهر کشنده تر». اگرچه این مفهوم شدیدتر و عمیق تر از معنای «جام زهرآلود» است و از شدت و حدت بیشتری برخوردار است و امام (قدس سره) نیز بیشترین تأکید را با به کارگیریِ اصطلاحِ «از زهر کشنده تر» بیان فرموده اند اما عجیب است که چرا در میانِ عامه‌ی مردم جای خود را نگشوده و از سوی رسانه ها نیز بر آن تاکیدِ کافی نشده است. حال آن که کلماتِ «از زهر کشنده تر» درونِ همین متن و در کنارِ جام زهرآلود ایراد شده است.

اما مهم ترین ویژگی در بابِ این متن، که همگان به اتفاق بر آن اذعان دارند، رازآلود بودنِ متنِ کلام و شرایطِ روحیِ صاحبِ متن در حینِ نوشتنِ آن می باشد، امری که تا به امروز در طیف های مختلف سیاسیون و غیرهم محل اختلاف و تضارب آراء بوده است.

به راستی امام رحمت‌الله علیه تحت چه شرایطی نوشیدنِ این جام را پذیرفتند؟ این بزرگ‌ترین پرسشی است که در خصوصِ این متن، بوده و معرکه ای وسیع جهت جولان نظرات متنوع را خلق کرده است.

سِرّ رازآلود بودنِ این متنِ پیچیده، نیز در استخدامِ انواعی از جملات است که نشان از خودداری ِ حضرت روح الله(ره) از بیان برخی حقایق دارد. به عنوان مثال در آن جا که می فرماید: «در مورد قبول قطعنامه... به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری می كنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد» اذهانِ عادی‌ترین افرادِ جامعه نیز کنجکاو می شود که چه حوادث و عواملی بوده است که امام از ذکر آن خودداری فرموه اند؟

حضرت امام با هوشیاری و زیرکیِ عالمانه، پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگری از این قبیل را در کلیدی ترین واژه‌ی همین متن نهفته و آن را به مثابه یک «شاه کلید»، پیش چشم همگان گذارده اند اما چه عجیب است که هیچ کس تا به امروز این کلید را از زمین برنداشته و قفلِ این متن را نمی گشاید؟

«شاه کلید»ی که قفلِ این متنِ رازآلود را به سادگی می گشاید، همان اصطلاحِ جامِ زهرآلود است که توسط صاحبِ اصلیِ متن، درون ِ مجموعه کلمات به گونه ای گنجانده شده است که به سبب تمایز و نا همگونی خاصش با جنسِ کلماتِ دیگرِ متن، همچون یک شیءِ بلورین و براق در میانِ خرمنی از اشیای دیگر برق می زند و چشم ها را به خود خیره می کند.

شاهدِ این مدعا آن که، همین انتخابِ ادبیِ دقیق و به کارگیریِ فکورانه ی عنصرِ «تمایز» باعث شده تا توجه و تمرکز همگان بر این دو واژه،جلب شده و ناخواسته «نوشیدنِ جام زهر» معروف ترین کلمات این متن گردیده اند. لذا در رمزگشاییِ این متن، پیش و بیش از هر چیز باید محققان دست به رمزگشایی این کلمات می زدند که متأسفانه نگاه دقیق ادبی و تاریخی به معنا و سوابقِ نهفته در این اصطلاح نشده است.

در مقاله‌ی حاضر، نگارنده پس از رمزگشاییِ ادبی تاریخی از این معنای خاص، کلِ متن را واژه کاوی و روان پژوهی کرده و آنالیزِ واژگانِ این متن را نیز تقدیم محضر خوانندگان خواهد کرد.

تلمیحِ «جام زهرآلود»

1- تلمیح، یکی از صنایع ادبی است که نگارنده و یا گوینده‌ی سخن با کلماتی به واقعه ای تاریخی و یا رویدادی که پیشینه‌ی معروف دارد، اشاره می کند تا وضعیت موردِ نظرِ خود را در تطابقِ با همان واقعه بیان نماید. مثلاً «برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدن» یک تلمیح است به واقعه ای که توسط اسکندر مقدونی رقم خورده است. صنعتِ تلمیح، برای اشاره به آیات، روایات، احادیث و یا گفته ها و آثار ادبی گذشتگان نیز به کار می رود.

2- نویسنده‌ی این متن، رهبری است سیاسی مذهبی که دانش آموخته‌ی حوزه های علمیه است و لذا به خوبی بر تاریخ شیعه و تاریخ فلسفه مسلط است و در این زمینه ها تحصیل و تدریس کرده، لذا تک تک واژگان و ادبیاتی که به کار می گیرد، ناظر به ادبیات و واژگانی است که در این جغرافیایِ علمی از سرزمینِ دانشِ ایران اسلامی جاری و ساری است.

حال باید پرسیده شود که آیا «جام زهرآلود» نیز تلمیح است یا این که هیچ پیشینه‌ی تاریخی نداشته و امام(ره) شخصاً این اصطلاح را خلق کرده واین کلمات یک «ابداعِ ادبی» است؟

پاسخ به این پرسشِ ساده، اصلی ترین نکته ای است که نزدِ اصحابِ نظر مغفول مانده است و به عقیده ی نگارنده اگر کسانی هم که به آن توجه داشته اند بنا به ملاحظاتی نامعلوم، آن را بیان نکرده‌اند.

و پاسخِ این پرسشِ بسیار اساسی این است که: «آری! جام زهرآلود، یک تلمیحِ بسیار مشهورِ تاریخی است».

پیشینه‌ی تاریخیِ جام زهرآلود در تاریخ ادبیات و تاریخ ِ فلسفه‌ی جهان:

این نکته‌ی بسیار مهمی است که حضرت امام در جایگاهِ یک مدرسِ حوزه، با وقوفِ کامل بر ظرایفِ نگارش ادبی و دقایقِ تاریخ فلسفه و تاریخ شیعه، اصطلاحی را به کار گرفته است که دارای سوابقی کاملاً روشن و مشهور است و به همان صورت که کلماتِ «جام زهرآلود» در لابه لای کلماتِ متن، بسیار چشمگیر و متمایز، خود را نشان می دهد، سابقه‌ی تاریخیِ «جامِ زهرآلود» نیز در میان وقایع تاریخِ ادبیاتِ جهان و نیز تاریخِ مذهبِ شیعه بسار متمایز و روشن است و این اصطلاح، کلماتی نیست که حضرتِ امام (قدس سره) رأساً به کار گرفته و خود ابداع کرده باشند. بلکه اصطلاحی است که کاملاً مسبوق سابقه بوده و نه تنها نزدِ شیعیان بلکه نزدِ همه ی اقوام و مللِ جهان شهرت تاریخی و معنای ویژه و خاصِ خود را دارد. لذا غیرقابل قبول است که به مفاهیمِ تاریخی و تلمیحات صریحی که امام رحمت‌الله علیه در این معنا استفاده نموده است توجه نکنیم و تلاشی را که ایشان در بیانِ عالمانه و زیرکانه ی مطلب داشته اند بی نتیجه گذاریم.

 اگر این عالمِ محقق، با زبان و ادبیاتی عالمانه شرایط خود را در هنگامِ پذیرشِ قطعنامه به ما گوشزد کرده، تکلیفِ ما این است که حقِ مطلبِ ایشان را ادا نموده و با کنکاشی ساده، منظور او را از متنِ این کلمات دریابیم که اگر جز این کنیم کفرانِ نعمت و بی توجهی به پیامِ روشنِ ایشان است.

اما سابقه ی تاریخیِ «جام زهر» چیست؟

الف) سابقه ی تاریخی خوراندنِ زهر به بزرگانِ علمی
مشهورترین سابقه‌ی جام زهر که شهرتی جهانی دارد، مربوط به سقراط است که به عنوان شهیرترین عالمِ فلسفه در یونان باستان توسط محکمه‌ی آتن متهم شد که: «خدایانی را که آتنیان می‌پرستند، عبادت نمی‌کند» و به دلیل همین اتهام‌ها، محکوم به مرگ شد. سقراط با خونسردی و متانت به تمام اتهام‌ها پاسخ گفت و متهم کنندگان را محکوم کرد و اعلام کرد که از مرگ هیچ باکی ندارد، اما مرگ وی لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد. با تمام این احوال و دفاعیات استوار وی، هیئت منصفه‌ی دادگاه که تحت تأثیر جو سیاسی آشفتهٔ آن ایام بود، حکم به مرگ سقراط داد.در چند روزی که تا اجرای حکم باقی مانده و سقراط زندانی بود، دوستان وی تلاش زیادی کرده و همه چیز را برای فرار او مهیا ساختند، ولی سقراط با بیان دلایلی پیشنهادشان را رد کرد و در روز موعود در حالی که خانواده و دوستان و شاگردانش گرد وی جمع شده و بی‌تابی می‌کردند، آن‌ها را به آرامش فراخواند و پس از این‌که وصیت هایش را کرد، علی رغم خواستِ خود، جام زهری را که به او داده بودند به آرامی سرکشید و این چنین در دفاع از عقایدِ خود و مخالفت با اصنام و خدایان دروغینِ یونانی به آرامی جان سپرد.

این واقعه به دلیلی اهمیتِ خص ِ خود در تاریخ فلسفه ی قدیم، شهرتی جهانی دارد و در تمامی محیط های علمی جهان شناخته شده و معروف و در حوزه های علمیه شیعه نیز واقعه ای است که هر کس از آن مطلع و بدان آگاه است.

ب) سابقه‌ی تاریخی خوراندنِ زهر به رهبرانِ شیعه
خلفای غاصبی که معاصر ائمه معصومین علیهم السلام بوده اند، برای از میان برداشتنِ مخالفان سیاسی خود روشی رایج داشته اند که صرفاً آن را در زمانی استفاده می کرده اند که فردِ مخالف، در جامعه دارای پیروانی (اعم از مذهبی و یا غیرِ آن) داشته و بیمِ ان می رفت که چنان چه بر پیروانِ آن فرد محرز شود که خلیفه در قتلِ وی نقش داشته است، علیه وی شورش کرده و برای حکومت ایجاد مشکل کنند. این روش استفاده از خوراندن زهر به فردِ مورد نظر بود، که بعضاً با اگاهی خودِ شخص و به اجبار آن را به انجام می رساندند. خوراندنِ زهر که سابقه ای دیرینه نزدِ خلفای عرب داشته است نه تنها از پدر به پسر بلکه از خاندان به خاندان به ارث می رسید.

حوزویان و آشنایان تاریخِ شیعه به خوبی واقفند که این روش در مورد به چه شکل در خصوص ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) نیز به کار گرفته شده است. به منظور تعمیق نگاهِ پژوهشی در این مقاله جدول زیر تهیه گردیده که خود شاهدی بر مدعا است:

از منظر آماری مشاهده می‌شود که حدود 60% از شهادت ها در سلسله‌ی رهبران مذهبِ شیعه علیهم السلام به واسطه ی خوراندن ِ اجباریِ زهر بوده است. به منظور آشنایی بیشترِ مخاطبان با شیوه و اهداف ِ استفاده از زهر توسط خلفا، مواردی را از کتاب منتهی الآمال برگزیده و در ذیل آورده ایم تا دانسته شود که در طی تاریخِ ولایت و رهبریِ شیعه:

اولاً)  فرآیندِ خوراندنِ زهر یک سازوکارِ اجباری و تحمیلی داشته است.

ثانیاً) در این فرآیند، اصلی ترین هدف از به کارگیریِ «زهر»، پنهان ماندنِ قاتلان از چشمِ جامعه و ناشناس ماندنِ عاملانِ خوراندنِ زهر بوده است.

بدین منظور، جملاتی که به درک این دو موضوع کمک می کند با علامتِ «» متمایز شده است:

زهر خوراندن به امام هفتم (ع): هارون هر شب خوان غذایی برای امام (که در حبس بود) می فرستاد و نمی گذاشت که از جای دیگر طعام برای آن جناب آورند و در شب چهارم که خوان را حاضر کردند آن امام مظلوم سر به جانب آسمان بلند کرد و گفت خداوندا تو میدانی که اگر پیش از این روز چنین طعامی می خوردم هر آینه اعانت بر هلاک خود کرده بودم و «امشب در خوردن این طعام مجبور و معذورم» و چون از آن طعام تناول نمود اثر زهر در بدن شریفش ظاهر شد و... (متنهی الامال- صفحه  817)

زهر خوراندن به امام هشتم(ع): خلیفه غلام را گفت چند دانه انار از باغ بچین. چون آورد گفت اینها را برای آن جناب در جامی دانه کن و جام را به دست خود گرفت و نزد آن امام مظلوم گذاشت و گفت از این انار تناول نمایید که برای ضعف شما نیکوست «حضرت فرمود که: باشد ساعتی دیگر. مأمون گفت نه به خدا سوگند باید که البته در حضور من تناول نمایید» و اگر نبود رطوبتی در معده‌ی من هر آینه در خوردن موافقت می کردم پی به جبر مأمون حضرت چند قاشق از آن انار تناول نمود و مإمون بیرون رفت...

زهر خوراندن به امام دهم(ع) : پس روز دیگر یکی از نویسنگان خود را طلبید و امر کرد آن حضرت را به ضیافت خود دعوت نماید و زهری در طعام آن جناب داخل نماید آن بدبخت آن حضرت را به ضیافت طلبید « آن جناب عذر خواست و فرمود می دانید که من به مجلس شما حاضر نمی شوم»، آن ملعون مبالغه کرد که غرض اطعام شما است و متبرک شدن خانه ی ما به مقدم شریفِ شما و هم یکی از وزرای خلیفه آرزوی دیدار شما را دارد و می خواهد که به صحبت شما مشرف شود. پس چندان مبالغه کرد تا آن امام مظلوم به خانه او تشریف برد چون طعام آوردند و حضرت تناول فرمود اثر زهر در گلوی خود یافت برخاست و اسب خود را طلبید که سوار شود صاحب منزل بر سر راه آمد و تکلیف ماندن کرد حضرت فرمود « آن چه تو با من نمودی اگر در خانه تو نباشم از برای تو بهتر خواهد بود » و به زودی سوار شد و به منزل خود مراجعت کرد چون به منزل رسید اثرآن زهر قاتل در بدن شریفش ظاهر شد و...
(منتهی الآمال – صفحه 966)

زهر خوراندن به امام یازدهم (ع): خلیفه بامداد سوار شد و نزد آن حضرت رفت و اطباء را امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات را طلبید و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند « اینها را برای آن می کردند که آن زهری که به حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود » و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته است و پیوسته ملازم خانه آن حضرت بود.
(منتهی الآمال – صفحه 1033)

نتیجه گیریِ این بخش از مقاله:
در ادبیاتِ تاریخیِِ علمِ فلسفه و نیز در تاریخِ سیاسی- مذهبیِ شیعه، خوراندن زهر به بزرگان و رهبرانِ فکری سیاسیِ جامعه دو ویژگی داشته است:

الف) تحمیلی بوده و همیشه جامِ زهر از سوی دیگران به شخصِ خورنده اجبار  می‌شده است.

ب) قصدِ اصلی عاملان در استفاده از این شیوه، پنهان ماندن از چشمِ جامعه و پرهیز و مصونیت از عواقبِ اعتراضاتِ مردمی بوده است.

اینک که تاریخچه و سابقه‌ی خوراندن زهر در تاریخِ سیاسی- فلسفی جهان و نیز سوابقِ ان در تاریخِ سیاسی- مذهبیِ شیعه بیان شد، چند پرسش بسیار شفاف و ساده مطرح می کنیم. پرسش هایی که عملاً نیاز به پاسخ ندارند و اگر چه به ظاهر پرسشند اما در واقع، خود، پاسخ‌اند.

1- آیا حضرت امام خمینی به عنوان یک مدرسِ و مجتهد حوزوی از تاریخچه‌ی جام زهرآلود در تاریخِ رهبران شیعه و بزرگان فلسفه‌ی باستان بی خبر بوده و به طور کاملاً تصادفی با واژگانِ «جام» و «زهر» تآکید کرده است؟

2- آیا با وجود سابقه و تاریخچه‌ی عمیق و ریشه دار ِ«جام زهر» امام(ره) امیدوار بوده اند که با استفاده از این مفهومِ واضحِ تاریخی، مخاطبانِ کلام آن را با سابقه‌ی ریشه دار و روشنش تطبیق ندهند و فرض را بر این بگذارند که این کلمات کاملاً به دور از سوابق تاریخی اش به کار رفته است؟

نگارنده معتقد است که نه تنها امام رحمت‌الله علیه از سوابق و پیشینه‌ی تاریخیِ «زهر خوراندن» فاغ و بی خبر نبوده است بلکه با توجه به اشراف و احاطه‌ی کاملی که بر آثارِ مکتوب و تاریخِ زندگی رهبرانِ معصومِ شیعه داشته است به طور کاملاً آگاهانه از کلمات استفاده نموده است و علاوه بر تأکید ِویژه بر مفهومِ «زهر» خوردن، حتی پا را از این نیز فراتر گذارده و در تأسی به مولای خود امام  علیهم السلام، در هنگام خوردن این زهر سر به آسمان برداشته و در خوردنِ این زهر، خدواند را به گواهی و شهادت طلبیده است که: «خود راضی به خوردنِ این زهر نیستم». مقایسه ی جملاتِ امام موسی کاظم علیه السلام با جملاتِ امام (قدس ره) در هنگامِ خوردنِ «زهر» این واقعیت را برملا می سازد:

امام هفتم (ع)هنگامی که درموضعِ اجبار به خوردنِ زهر واقع گردیدند، شکایتِ خود را به محضر پروردگار عرض داشته و فرمودند:

خداوندا تو می دانی که اگر پیش از این روز چنین طعامی می خوردم هر آینه اعانت بر هلاک خود کرده بودم و «امشب در خوردن این طعام مجبور و معذورم»(منتهی الآمال – صفحه 966)

امام خمینی (قدس سره) نیز در موضعِ سازش و  پذیرشِ قطعنامه شکایتِ خود را به محضر پروردگار عرض داشته و فرمودند:

خداوندا، تو می دانی كه ما سر سازش با كفر را نداریم
خداوندا، تو می دانی كه استكبار و امریكای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند
خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تكیه گاه ما تویی.
...خداوندا،
تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیةاللّه - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت جبران فرما.

این گونه مواردِ نهفته در متن، مسایلی است که نیاز به واکاوی موشکافانه و بازنگری محققانه در متنِ جملاتِ حضرت روح الله (ره) دارد و مخاطبان را به یقین می رساند که ایشان جهت رمزگشایی از این متنِ مقفول، علاوه بر شاه کلیدِ «جام زهر» کلیدهای دیگری را نیز در جملاتِ خود بر جای گذارده و امید داشته اند که با نگاهِ تیزبینانه و عالمانه ی محققان کشف گردد. و صد البته رمزگشاییِ این کنایات و اشارات تنها در صورتی میسر است که متن را از دریچه ی نگاهی حوزوی و عالمانه بازخوانی و آنالیز کنیم.

توجه به اين امر ضروري است اگرچه حضرت امام خمینی (ره) می تواتنستند از واژگان دیگری همچون جرعه ی زهر، پیاله ی زهر، پیمانه ی زهر و امثالهم استفاده کنند امام با توجه به این که در قریب به اتفاق آثارِ مکتوب، در مجلسُ مرگِ سقراط و یا واقعه ی شهادت معصومینِ از وازه ی جام استفاده شده است لذا ایشان نیز کاملاً عامدانه و عالمانه. واژه‌ی خاصِ «جام» را در مجموعه کلماتِ خود انتخاب و به کار برده اند تا هر چه دقیق تر همان وقایع تاریخی را متذکر شوند و یادآوری کنند. به حضور واژه‌ي جام در عبارات زير دقت فرماييد:

به شهادت رساندنِ امام هشتم علیه السلام:

خلیفه غلام را گفت چند دانه انار از باغ بچین. چون آورد گفت اینها را برای آن جناب در جامی دانه کن و جام را به دست خود گرفت و نزد آن امام مظلوم گذاشت.

مجلس نوشاندنِ زهر به سقراط:

غلام بیرون رفت و اندكی بعد با خادم زندان كه جام زهر را به دست داشت، بازگشت. سقراط گفت دوست گرامی، اكنون چه باید بكنم؟ گفت:‌ پس از آنكه نوشیدی باید كمی راه بروی تا پاهایت سنگین شوند. آنگاه بخواب تا زهر اثر كند. پس جام را به سقراط داد و سقراط در كمال متانت و بی‌آنكه دستش بلرزد جام را گرفت و گفت...   - « نگاهی به مرگ سقراط در غرب و سیاوش در شرق » -حسن فشاركي

به باور نگارنده، این امر از محالات است که عالم عظیم الشأنی همچون امام روح الله موسوی خمینی(ره)، بدون اطلاع و اشراف و یا بدون قصد اشارت به این وقایعِ بزرگ تاریخی، از الفاظِ جام و زهر استفاده کرده باشد.

پس از این مقدمه‌ی کوتاه به بخش دوم مقاله می پردازیم که واژه کاوی و روان پژوهی ِ مفاهیمِ درون متنیِِ امام (قدس سره) می باشد.

بدین منظور، متن جملاتِ ایشان را دقیقاً از آغاز ِ نخستین کلمه ای برگزیده ایم که ایشان سخن را در خصوص قطعنامه آغازیده اند. البته در پایانِ متن جملات، از ارتباطِ با موضوعِ قطعنامه خارج شده و در خصوصِ تربیتِ جوانان و نسل آینده نصایحی به روحانیت و بزرگانِ جامعه شده است که به دلیلِ بی ارتباط بودنِ آن با موضوعِ قطعنامه آن بخشِ متن نیز، تفکیک و از محاسبه کنار گذاشته شده است.پیش از اقدام به واژه پژوهیِ متنِ حضرت امام، مختصری در خصوصِ روش واژه پژوهی شرح داده و سپس متنِ حضرتِ روح ا... (قدس سره) را واکاوی خواهیم کرد.

آشنایی با شیوه‌ی واژه پژوهیِ حجمیِ متون:

«واژه پژوهیِ حجمیِ متون» یکی از چندین شيوه ی واژه پژوهی متون است كه به كمك آن، تفكرات نهاني و احساسات اصلي نويسنده‌ي هر متن را به سادگي از درون نوشتار كشف و استخراج مي‌کنند. شيوه‌اي متقن كه به كمك آن مي‌توان با دقت بسيار بالا درصد تمايلات رواني نگارنده را براي هر يك از انواع احساسات دروني او تعيين کرد.

بنيان اين تكنيك بر اساس شمارش اصلي‌ترين واژگان و جملاتی است كه در طول متن توسط شخص نگارنده براي بيان انواع احساسات به كار گرفته شده است.

البته در برخی از اين گونه ها‌ي پژوهشي حتي نوع رنگ‌ها و يا اشيايي كه نويسنده در نگارش جملات استخدام مي كند، به خوبي بيانگر انواع و گونه‌هاي احساساتي است كه در هنگام نگارش متن بر روان نگارنده‌ي نوشتار حاكم بوده است.

براي نمونه، روحيه و احساسات نگارنده‌اي كه در متن خود، 4 بار رنگ سياه و خاكستري را به كار گرفته است، نسبت به نويسنده‌اي كه در هنگام نگارش در متن خود 4 بار رنگ آبي و سفيد را استفاده مي‌كند، كاملاً متفاوت و به سادگي قابل تمايز است.

شیوه ی الف) مراحل و شيوه‌ي اجراي شیوه ی واژه پژوهیِ حجمیِ متون:

1- شمارش واژگانِ به کار رفته در خصوصِ یک موضوعِ خاص
2- شمارش جملاتِ به کار رفته در خصوصِ یک موضوعِ خاص
3- شمارش واژگانِ تأکیدی به کار رفته در خصوصِ چند موضوعِ موردِ مقایسه
4- مقایسه ی آماری نتایج

نتیجه گیری تحلیلی:

نویسنده‌ی متن هر اندازه در خصوصِ یک موضوع بیشتر واژگان، جملات و نیز واژگانِ تأکیدی به کار برده باشد، تأکید و تمرکزش بر آن موضوع بیشتر بوده است؛

شیوه ی ب) مراحل و شيوه‌ي اجراي شیوه ی واژه پژوهیِ وجینی متون:

البته شیوه‌ی دیگری نیز برای واژه پژوهیِ متون وجود دارد که در آن شیوه، مراحل به قرار زیر می باشد:
1-  وجين کلمات
2- جدول بندي کلمات
3- تقسیمِ مفاهیم
4- وزن دهی به کلمات
5- محاسبه و تحلیلِ آماریِ جمعِ اوزان به دست آمده برای هر یک از مفاهیم.

نكته‌ي مهمي كه در اين باره باید مد نظر داشت، اين است كه در متن‌ها معمولاً يك واژه تنها بيانگر يك احساس نيست، بلكه يك واژه به تنهايي مي تواند چندين بار معنايي و زوايه‌ي احساسي را در خود مستتر داشته باشد. براي فهم بهتر اين قضيه به مثل عاميانه و معروف (بفرما و بنشين) توجه بفرماييد كه اگرچه هر كدام از اين ها واژگان در نظرِ اول فقط يك معنا دارند و  مخاطب را امر به نشستن مي كنند اما هر يك از اين كلمات به تنهايي داراي دو و يا چندين بار احساسي متفاوت هستند كه در جدول زير ديده مي شود:

واژه امر احترام  تحکم
بفرمایید - 1 -
بفرما 1 1 -
بشین 1 - 1

در این مقاله ما بر اساسِ  شیوه ی الف (واژه پژوهیِ حجمیِ) نسبت به واکاویِ متن ِ جملاتِ حضرت امام (قدس سره) اقدام می کنیم. یادآوری می گردد که برای اطمینانِ خوانندگانِ محترم کلِ متن در پایین آوردن شده و دو قطعه از مطلب که به دلیل بی ارتباط بودن با موضوع قطعنامه کنار گذارده شده است با علامتِ سه ستاره متمایز گردیده است تا خوانندگانِ محترم، شخصاً بررسی و اذعان فرمایند که بخش های حدف شده به صورت معترضه بوده و بدونِ ارتباط با موضوعِ قطعنامه بوده اند، در مرحله ی بعد، کلِ متن ِ مربوط به قعنامه بدونِ کم و. کاست درونِ یک جدول ارایه شده و آمارِ واژگانی، آمارِ جمله ای و آمارِ تآکیداتِ متن برای کل موضوعاتِ موجود در سخنانِ امام -که 14 موضوعِ کلی بوده است-، محاسبه و ارایه شده است.

موضوعاتِ چهارده گانه ی مورد سنجش در این تحقیق(سرفصل کلیه ی موضوعاتی که امام (ره) در آن باره سخن گفته اند) به قرارِ زیر است:

- تأکید براصل جهاد و بیان نارضایتی از قبول قطعنامه(تعداد جملات،  کلمات و  واژگان تأکیدی) 
- مصلحت شمردنِ پذیرشِ قطعنامه (تعداد جملات،  کلمات و  واژگان تأکیدی)
- مخاطبات درباره ی مخالفان داخلی(جملات و کلمات)
- اشتکا و استدعا به درگاه خداوند و استعانت از او (جملات و کلمات)
-  تأیید،تشکر،اعتذار و دلجویی از مردمِ شهادت طلب  (جملات و کلمات)
- مخاطبات درباره ی منافقان داخلی (جملات و کلمات)
- تاکید برنقش دیگران در اتخاذ این تصمیم (جملات و کلمات)
- تاکید برنقش دیگران در اتخاذ این تصمیم (جملات و کلمات)
- مخاطبات درباره ی درباره ی شهداوشهادت (جملات و کلمات)
- خودداری از ذکر عوامل اصلی جریان (جملات و کلمات)
- مخاطبات درباره ی مسئولین (جملات و کلمات)
- مخاطبات در زمینه ی دشمنان خارجی (جملات و کلمات)
- اتخاذ تصمیمِ ِ پذیرش قطعنامه به طور انفرادی و بر مبنای نظرِ شخصیِ (جملات و کلمات)
- مخاطبات درباره ی روحانیت(محاسبه نگردید)

مبنای شمارش جمله ها در تحقیق:
شمارش جملات برای مبنای جمله شماری های رایجِ ادبی نیست (یعنی شبه جملات و افعال شمرده نمی شود) بلکه شمارشِ مفاهیمی است که فی نفسه به عنوان یک جمله دارای معنایِ کامل باشند شمرده می شود.

مبنای شمارش کلمات در تحقیق:
تنها حرفی که به شمار نیامده است حرف ربطِ « واو » بوده است. البته این که به چه دلیل حروف ربط و اضافه ی دیگر به شمار می آیند مقوله ای است مفصل که از آن می گذریم.
 
«اصلِ متنِ جملاتِ امام در خصوص پذیرشِ قطعنامه»

و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتاً مسئله‌ی بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود،  این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری می كنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند كه اگر نبود انگیزه ای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست كه همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده اند، تشكر و قدردانی می كنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می كنم. در آینده ممكن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند كه ثمره خون ها و شهادت ها و ایثارها چه شد...

...خداوندا، این دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت،  تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.

خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشیده ام و در برابر عظمت و فداكاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می كنم

و بدا به حال آنانی كه در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی كه از كنار این معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساكت و بی تفاوت و یا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند!

آری، دیروز روز امتحان الهی بود كه گذشت و فردا امتحان دیگری است كه پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی كه در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تكلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور كرده اند مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی كرده اند كه حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند كشید. كه من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض می كنم كه حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین كوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می كنم كه نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشكسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.

اكیدا به ملت عزیز ایران سفارش می كنم كه هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما كند شده است. ولی دورنمای حوادث را نمی توان به طور قطع و جدی پیشبینی نمود  و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است، و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم و ملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند...

...در صورتی كه این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم، برای بعد از آن و سازندگی كشور و سیاست كل نظام و انقلاب تذكراتی دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت ولی در مقطع كنونی به طور جد از همه گویندگان و دست اندركاران و مسئولین كشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات می خواهم كه خود را از معركه ها و معركه آفرینیها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و اندیشه های تند نگردند و با سعه صدر در كنار یكدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند...

...من باز می گویم كه قبول این مسئله برای من از زهر كشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.

و نكته ای كه تذكر آن لازم است این است كه در قبول این قطعنامه فقط مسئولین كشور ایران به اتكای خود تصمیم گرفته اند و كسی و كشوری در این امر مداخله نداشته است، مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید كه من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید در شرایط كنونی آنچه موجب امر شد تكلیف الهی ام بود. شما می دانید كه من با شما پیمان بسته بودم كه تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله كرده‌ام.

عزیزانم، شما می دانید كه تلاش كرده ام كه راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدم ندارم.

خداوندا، تو می دانی كه ما سر سازش با كفر را نداریم.
خداوندا، تو می دانی كه استكبار و امریكای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند.
خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تكیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو كسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم كه كسی را بشناسیم. ما را یاری كن كه تو بهترین یاری كنندگانی.
خداوندا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیةاللّه - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت جبران فرما.

فرزندان انقلابی‌ام، ای كسانی كه لحظه ای حاضر نیستید كه از غرور مقدستان دست بردارید؛ شما بدانید كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم كه به شما سخت می گذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟می دانم كه شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست. مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل كنید كه خدا با صابران است. بغض و كینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید كه پیروزی از آن شماست و تاكید می كنم كه گمان نكنید كه من در جریان كار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من می باشند. آنها را از این تصمیمی كه گرفته اند شماتت نكنید، كه برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است...

...و من به همه مسئولین و دست اندركاران سفارش می كنم كه به هر شكل ممكن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی كنید، و روح استقلال و خودكفایی را در آنان زنده نگه دارید... 

...علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامی ملت خیانت نكرده و نمی كنند. البته تذكر این نكته لازم است كه در تمام نوشته ها و صحبت ها هر وقت نام روحانیت را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام، مقصودم علمای پاك و متعهد و مبارز است، كه در هر قشری ناپاك و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك دیگر بیشتر است و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند، و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس ماب و دین فروش زده اند و می زنند و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگ ها متنفر و گریزان بوده اند...

...و باید به این نكته توجه كنید كه نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یكباره به وادی تردید و شك انداخت...

...در این شرایط حساس و سرنوشت سازی كه روحانیت در مصدر امور كشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حركات خود بود. چه بسا افرادی از سازمان ها و انجمن ها و تشكیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند، و حتی علاوه بر تامین منافع خود، روحانیت را رو در روی یكدیگر قرار دهند.

البته آن چیزی كه روحانیون هرگز نباید از آن عدول كنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه هاست، چرا كه هر كسی از آن عدول كند از عدالت اجتماعی اسلام عدول كرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر كوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین كرده ایم.

در خاتمه، از پیشگاه مقدس پروردگار، كه الطاف بیكران خود را بر این ملت ارزانی داشته است، تشكر و قدردانی می‌كنم. و از محضر مقدس بقیةاللّه - ارواحنا فداه - عاجزانه می خواهیم كه ما را در مسیر و هدفمان مدد و رهبری فرماید.

خداوند متعال به خانواده های شهدا صبر و اجر، و به مجروحین و معلولین شفا عنایت فرماید، و اسرا و مفقودین را به وطن خویش باز گرداند.

خداوندا، از تو می خواهیم آنچه را مصلحت اسلام و مسلمین است را برای ما مقدر فرمایی.

انك قریب مجیب.
والسلام علیكم و رحمةاللّه و بركاته.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,ساعت 17:31 توسط محمد حسین| |


Power By: LoxBlog.Com